نقش پدر در تربیت کودک
سالهاست که بحرانهای اقتصادی در ایران و جهان و عدم ثبات اقتصادی در
گوشه و کنار دنیا و از جمله در جامعه خودمان، باعث شده بسیاری از مردان به یک شغل
اکتفا نکنند یا مجبور شوند ساعات بیشتری اضافه کاری کنند تا بتوانند از پس مخارج
خانواده برآیند.
چنین شرایط اقتصادیای علاوه بر پدران، مادران را نیز جزو نانآوران
خانواده قرار داده و باعث شده بسیاری از همسران همپای یکدیگر کار کنند تا بتوانند
زندگی خوبی برای خود و فرزندانشان فراهم کنند.
این قضیه تبعات زیادی دارد که یکی از مهمترین آنها این است که نقش پدر در خانواده کمرنگ میشود و نمیتواند نقش فعالی در تربیت فرزندان داشته باشد.
البته برخی پدران نیز با وجود اینکه وضعیت شغلیشان مناسبتر است و وقت آزاد بیشتری دارند، باز هم تصور میکنند تربیت بچهها برعهده مادر است و نقش فعالی در تربیت بچهها ایفا نمیکنند. برخلاف تصور آنها پدران نقش مهمی را در روند تربیت فرزندان در جنبه های مختلف احساسی ، تحصیلی ، اعتماد بنفس ایفا می کنند . پدران می توانند شرح دهند که چگونه سلامت و احترام در روابط بر تربیت و تسکین شخصیت کودکان تاثیر و خروجی مثبتی را در برخورد با استرس دارد.
برای رشد یک کودک سالم و کامل از لحاظ روحی حضور هر دو والدین اهمیت دارد هرچند مادر بخش بزرگی از دنیای او را فرا می گیرد اما نقش پدر تربیت فرزند را به تکامل می رساند و نباید نادیده گرفته شود.
نقش مهر پدری در تربیت کودک
پدر از طرق مختلفی میتواند مهر خود را به فرزند بنمایاند. اما در دوران طفولیت نمایش مهر و محبت بیشتر از دو طریق محبت محسوس و با صراحت و محبت از طریق بازی قابل اجراست.
محبت محسوس و با صراحت
پدر باید محبت به کودک را از همان روزهای بعد از تولد آغاز نماید زیرا پدر نیز مانند مادر از طریق وراثت با کودک پیوند دارد و همین پیوند به وی امکان میدهد که در همان ایام نوزادی با فرزندش ارتباط برقرار نماید. نوازش طفل، اثری درازمدت در رابطه پدر و کودک دارد. ضمن آنکه موجب افزایش علاقه پدر به کودک نیز میگردد.
پدر در دوران شیرخوارگی میتواند با محبت کردن به کودک، او را به همراهی، مدیریت و حکمروایی خود عادت بدهد. پدری که در این دوران نسبت به طفل بیتفاوت بوده و بعد از گذشت دو، سه سال، تازه میخواهد در امر تربیت و پرورش کودک دخالت کند، توفیق کمتری مییابد زیرا کودک به دلیل نبود اُنس قبلی، با دیدن پدر به وجد نمیآید و شادمان نمیشود، در این صورت پدر چارهای ندارد جز اینکه یا با زحمت بیشتری گذشته را جبران نماید و مورد اعتماد و محبوب کودک شود و یا آنکه راه آسانتری را برگزیند و تربیت را با خشونت درهم بیامیزد که راه دوم به هیچ وجه پسندیده نیست.
انرژی مثبت کلمات طیب و پسندیده، بر روح و روان کودک تأثیرگذاشته و احساس خوشایندی در او نسبت به گوینده ایجاد میکند. تعریف از کودک به تقویت عزت نفس او نیز کمک خواهد کرد.
از آنجا که پدر در نظر کودک مظهر قدرت و شجاعت است و معمولاً در نظر کودکان، پدر بیش از مادر از هیبت و ابهت برخوردار است، تعریف از کودک، توسط پدر برای او بسیار ارزشمند و لذتبخش خواهد بود. شایسته است که پدر در مسیر تربیت از عامل تعریف بهره گیرد و روح کودک را با نسیم کلمات نوازش دهد. اگر پدر قصد پند و نصیحت و یا انتقاد از کودک را دارد، ابتدا میتواند از طریق تعریف، فضای دوستانهای را ایجاد نماید و زمینه را برای تأثیر بیشتر کلام خود مهیا سازد.
جملاتی همچون «از وقتی تو به دنیا آمدهای زندگی ما شیرینتر شده» و یا «تو گلی هستی که خداوند به ما هدیه داده است» چه احساسی در کودک میآفریند؟ آیا اینگونه جملات در میزان حرفشنوی و همراهی کودک با پدر مؤثر نخواهد بود؟
البته تعریف و تمجید در صورتی مطلوب است که غیرواقعی و غیرمنطقی نباشد و کودک را دچار توهم و کبر و غرور نسازد. رعایت اندازه نیز در آن شرط است.
نکته مهم در محبت به فرزند دقت در اندازه و تشخیص جای درست برای محبت
نمودن است.
بازی کردن پدر با کودک
بازی مجموعه فعالیتهایی است که کودکان به منظور سرگرمی، تفریح، فرار از غم و کدورت و کشف مجهولات بدان روی می آورند .
پدر میبایست در ضمن بازی، هدف تربیتی خویش را مدنظر داشته و در سایه بازی به کودک درس بیاموزد. خلاقیت و تفکر را در او بوجود آورد، نه آنکه صرفاً کودک را هیجانزده نموده و فقط موجبات خنده و شادی او را فراهم آورد.
توجه به این اصل مهم تا حد زیادی نوع بازیها را مشخص مینماید که متأسفانه کمتر به این مقوله در بازی با کودکان توجه میشود.
پدر از دو طریق عمده میتواند در مسیر بازی، مدیریت تربیتی خود را اعمال نموده و به نحوی مطلوب و مطابق با ویژگیهای کودک، او را در مسیر هدایت سوق دهد. این دو طریق عبارتند از:
1 - ایجاد زمینه و فضای مناسب برای بازی و تهیه اسباب بازیهای مفید.
پدر موظف است فضای سالمی را جهت بازی کودک فراهم نماید و به ایشان فرصت و مجال بازی بدهد. این فضای مناسب در اغلب خانوادهها، همان محیط خانه است اما در برخی خانوادهها که به دلیل کوچکی خانه و یا وجود فرد بیمار و ... امکان بازی کودکان در منزل نیست و مجبورند برای بازی به کوچه و یا پارک مراجعه کنند، این وظیفه پدر است که از سلامت محل اطمینان یافته و جای مناسب را برای بازی کودکان فراهم نماید. نه اینکه به بهانه نبودن جای مناسب دائماً مزاحم بازی کودکان شده و ایشان را مضطرب سازند. گاهی دیده میشود که برخی از والدین از روی خودخواهی و یا تفکر نادرستی که از تربیت دارند، مزاحم بازی کودکان میشوند. یا آنکه به بازی اطفال بها نمیدهند و حتی بعضاً بازی را عملی بیهوده و یا نوعی بدرفتاری و اهانت به خود دانسته و دائماً با ملامت و عکسالعملهای منفی بازی اطفال را خراب میکنند. و به شدت موجب نفرت و ناراحتی و حتی ایجاد حس انتقامجویی در کودکان میشوند.
همچنین پدر موظف است با تهیه اسباببازیهای مناسب و بیخطر، طفل را جهت بازی بهتر و شادابتر یاری نماید. در این خصوص بهتر است که نوع وسایل بازی به گونه ای باشد که کودک با تلاش و فعالیت خود از آنها لذت ببرد تا هم انرژی بیشتری صرف بازی کند و هم از فکر و خلاقیت و ابتکار استفاده نماید.
2 - بازی با کودک و دخالت مستقیم در بازی
برای هر پدری با هر میزان از اطلاعات و فرهنگ، بازی کردن با کودک بهتر از ترک بازی است. گاهی تصور نادرست از مردانگی، بیحوصلگی و کسالت و یا خستگی و درگیری بیش از حد در مسائل کاری، پدر را از بازی با کودک باز میدارد و موجب ایجاد شکاف عاطفی بین پدر و کودک میگردد.
در بازی با کودک و دخالت مستقیم او در بازی توجه به سن کودک، تواناییها و ظرفیت و افکار کودکانه ضروری است. شرکت دادن کودکان در بازیهای سخت، ترسناک و یا بازیهای ویژه افراد بزرگتر، موجب قویتر شدن و یا رشد عقلانی سریعتر کودک نمیشود بلکه ممکن است طفل را دچار تضاد و اختلال کند.
به طور کلی، سالمترین محیط خانوادگی محیطی است که در آن پدر به عنوان فردی قوی، پرورشدهنده و مردانه نسبت به فرزندان و مادر آنها عمل کند، مادر نیز به عنوان زنی با طبیعت زنانه نسبت به فرزند و پدر خانواده رفتار کند.